تعدادی از شرکت ها، چه کوچک و چه بزرگ، تفاوت های موجود بین برندینگ و بازاریابی را درک نمی کنند. در این مقاله در پی توضیح دلیل اهمیت این دو، اما به گونه ای متفاوت از یکدیگر، هستیم.
تاریخ انتشار: ۱۷:۱۳ - ۲۶ آذر ۱۳۹۵ - 2016 December 16

تعدادی از شرکت ها، چه کوچک و چه بزرگ، تفاوت های موجود بین برندینگ و بازاریابی را درک نمی کنند. در این مقاله در پی توضیح دلیل اهمیت این دو، اما به گونه ای متفاوت از یکدیگر، هستیم.

برند و بازاریابی و تفاوت های موجود بین آنها، در حوزه کسب و کار و تجارت نیست که توسط مخاطبین آن حوزه ها به شکلی نا درست درک شده است. این موضوع در بسیاری از شرکت های بزرگ و کوچک و حتی در بخش های بازاریابی آنها هم به درستی درک و نهادینه نشده است.

در حقیقت در این مطلب در پی ارائه راهنمایی ساده برای کمک کردن به شما و هدایت شما در بین این دو حوزه و یافتن پتانسیل های آنها جهت ارتقاء کسب و کار شما هستیم.

 

برندینگ: قولی که به آن عمل شده

تعریف رابرت بین (Robert Bean) یکی از کارشناسان حوزه برند سازی از برندینگ "قولی است که برآورده شده است”. این شاید بهترین تعریفی باشد که بتوان از برند ارائه داد. شما به مشتریان و همکاران خود در کنار تمامی فعالیت هایی که انجام می دهید و متعهد آن می شوید قولی می دهید و به منظور موفق شدن در کسب و کار خودتان باید در هر لحظه به این قول پایبند باشید و به آن عمل کنید. می توان گفت این ایده که برند تنها یک نشان، نام یا یک رنگ بخصوص است، تنها شکافی بسیار کوچک و ریز از چیزی است که در حقیقت برند باید نامیده شود.

به عبارتی می توان گفت که برند به نوعی تمامی چیزی است که از شرکت شما وجود دارد. در نتیجه ارائه تعریفی دقیق از آن اهمیتی حیاتی و غیر قابل انکار دارد. شما باید مخاطب هدف و نهایی خود را شناسایی کنید و از خواسته آنها مطلع شوید، دقیقا برای آنها روشن کنید که چرا شما از دیگر رقبای خود بهتر و برتر هستید و در نهایت به بیان و شرحی دست یابید که به بهترین نحو ممکن هدف برند شما را مشخص می کند.

برخی از کسب و کارها از روز اول شروع شناخت کاملی از خود دارند و تا زمانی که اندازه کسب و کار خود و کمیت و کیفیت کارکنان خود را حفظ کرده اند، دیگر نیازی به پشت سر گذاشتن این مرحله ندارند. با این وجود برای اغلب بنگاه ها، شرایط در طی زمان تغییر می کند، میزان فروش کاهش پیدا می کند، برخی شرکت را ترک می کنند، مخاطبان، نیازها و رفتار آنها تغییر می کند و یا حتی یک رقیب اقدام به تهدید سهم بازار شما می کند. در این حالت چه رویه ای را در پیش می گیرید؟ اگر در مرحله قبل بخوبی تعریف کرده باشید که معنا و هدف برند شما چیست، در این مرحله اتخاذ تصمیم های جدید بسیار آسان تر از قبل می شود – چه کسانی را باید استخدام بکنید، چه محصولاتی را باید بفروشید، ارتباطات شما چگونه باید به نظر برسد و حتی محیط دفتر شما چگونه باید به نظر برسد.

کلید رها کردن قدرت نهفته در برند شما همراه ساختن کارکنان با خودتان می باشد. آنها را در این مرحله با خود همراه کنید و همواره سعی کنید از خدمات و مشاوره های یک کارشناس برند در کنار خود بهره مند شوید. این فرایند لزوما نباید هزینه زیادی برای شما داشته باشد یا اینکه زمان زیادی از شما بگیرد. با این وجود، زمانی که این مرحله را پشت سر گذاشتید، می توانید وارد مرحله تعیین استراتژی برند برای کسب و کار خود شوید، که می تواند برای سالیان سال در کنار برند شما باقی بماند.

بازاریابی چه چیزی ارائه می کند

غیر از این تعاریف مختلفی که توسط عالمان مختلف در حوزه مدیریت ارائه شده است، دوست دارم اینجا به تعریفی از این علم (هنر) اشاره کنم که توسط موسسه بازاریابی چارترد Chartered Institute of Marketing ارائه شده است که عبارت است: "فرایند مدیریت مسئولیت برای تشخیص، پیش بینی ارضاء نیازهای مشتری بصورتی که مبتنی بر سودآوری برای هر دو طرف باشد”.

بنابراین بازاریابی بخشی اساسی و حیاتی برای برند شما می باشد. این فرایند به شما در انتقال پیام و قولی که قصد اطلاع رسانی در مورد آن به مشتری و یا مخاطب خود دارید، کمک می کند. فعالیت های بازاریابی شما همچنین باید بر اساس شخصیت، جایگاه یابی، ارزش ها و لحن برند شما باشد که در مرحله ای قبل از این برای کارکنان شما معرفی شده و بین آنها نهادینه شده است.

در اصل، بازاریابی کار و فعالیتی است که برای رساندن پیام و یا تعهد و قول خود به مشتریان انجام می دهید، در حالیکه برند چگونگی وفادار بودن به قولی است که پیش از این به مشتریان و کارکنان خود داده اید.

نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :